داد از غم تنهایی

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی          

دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

دائم گل این بستان شاداب نمی ماند       

در یاب ضعیفان را در وقت توانایی

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد     

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست

شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

ای درد توام درمان در بستر ناکامی          

وی یاد توام مونس در گوشه ی تنهایی

حافظ،شب هجران شد،بوی خوش وصل آمد   

شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد