آنچه در این پایگاه می یابید

 

قم،حرم اهل بیت

مرقد باشکوهش تجلی گاه حرم گمشده بانوی دو عالم حضرت زهراست؛حرم امام سجاد زینت عبادت کنندگان و حرم امام باقر شکافنده علم؛حرم امام صادق و امام کاظم علیه السلام ؛حرم امام رضا ضامن آهو و حرم امام جواد علیه السلام؛حرم امام هادی و امام حسن عسگری علیه السلام است.

 

گوش کن

با توهستم!

تویی که از دور و نزدیک

یا شایدم از اون طرفه مرزها

اومدی به حرم بی بی معصومه

هیچ میدونی که وقتی روبه روی صحن با صفاش نشستی و عاشقونه دلت رو بارونی میکنی

انگار کنار قبر گمشده ی زهرای پهلو شکسته نشستی

انگار تو قبرستان بقیع هستی

یا اگه خیلی دلت حسینی باشه...

                                              انگار تو کرب و بلایی

معرفتت رو خالصانه تر کن!

         اون وقته که حس میکنی تو کاظمین و سامرایی

یا توی حرم ضامن آهو

حالا....

 با چشم دل دور و برت رو نگاه کن

شاید

شاید آقامون منجی آخر الزمان رو هم ببینی

آخه حرم بی بی مون قدمگاهشه

عبادتگاهشه.................

از ته دلت از خدا بخواه که تو رو با ساحت مهدوی پیوند بزنه

آمین یا رب العالمین

در منوی سمت چپ قسمت ملاحظات تازه ترین عناوین آپلود شده را پیگیری کنید.

مدیریت پایگاه از تبادل لوگو و لینک با وبلاگهای مذهبی استقبال میکند

لطفا برای استفاده از این پایگاه پستهای قبلی را ملاحظه و

 برای مطالعه روی عنوان مورد نظر کلیک نمایید.

نظرات شما موجب رفع کاستیهای این پایگاه میشود.

 حضرت زهرا الگوی حجاب و عفاف کلیک کنید

تمنای وصال کلیک کنید

مقالات کریمه اهل بیت

متون ادبی پیرامون کریمه اهل بیت

گالری عکسهای قدیمی و جدید

کارت پستالهای کریمه اهل بیت

اشعار سروده شده در مدح کریمه اهل بیت

کرامات کریمه اهل بیت

پیرامون شهر قم

 

 

کرامات کریمه اهل بیت

 

شفای مریض

نجات گمشده

حیات دوباره

5 کرامت دیگر از کریمه اهل بیت

 

گالری عکس کریمه اهل بیت

 

به زودی تکمیل خواهد شد

   

تصاویر قدیمی حرم

تصاویر جدید حرم

کارت پستال کریمه اهل بیت

پیرامون شهر قم

 

 

امام زاده های قم همراه با آدرس

مساجد معروف قم

پادشاهان دفن شده در قم

شخصیتهای معروف مدفون در قم

 

 

در مدح کریمه اهل بیت

 

 از انجماد زمین می‏رهانی‏ام بانو!

به سمت آینه‏ها می‏کشانی‏ام بانو!

دلم به پنجره‏هایت دخیل می‏بندد

شبی که منتظر مهربانی‏ام بانو!

مگر برای دلم عارفانه می‏خوانی!

که روبه‏روی خدا می‏نشانی‏ام بانو!

تمام خانه‏ات از عطر یاس لبریز است

به مرز عشق و جنون می‏رسانی‏ام بانو!

شما کریمه‏ترین مریم کویر قمی

سروش لحظه بی‏هم‏زبانی‏ام! بانو!

در مدح حضرت معصومه

شعری از جناب میر حسینی

داریم افتخار که همشهریت شدیم

بانوی کویر

بر تو تا بیکران سلام

دریای کمال فاطمه

آیتی از خداست معصومه

هم دختر و هم خواهر امامی

فاطمه بنت موسی

جلوه های منور بی بی

 

متون ادبی کریمه اهل بیت

 

اگر دل را از معرفت سرشار کنی، این‏جا درِ گشوده بهشت است.

 اگر با بال ایمان و عشق وارد شوی، این‏جا دریچه کمال و پرواز است

و اگر چشم دل بگشایی این‏جا جادّه سعادت است.

 حرم مطهر فاطمه معصومه خانه نور و ایمان و معرفت است.

 آغازِ راه بهشت است

و پنجره پرواز به آسمان سعادت.

پس بیا که چشم دل بگشاییم، به آب توبه وضو سازیم

و به زلال پاکی و طهارت دل را شست و شو دهیم

و بر آن بانوی بزرگ سلام دهیم.

این‏جا حریم نور است.

 دریغ است که دل از گناه پر کنیم و قدم در آن حرم مطهر بگذاریم.

اینجا قم است یا مدینه

با تو نجوا میکنم

به جان پاک تو ای دختر امام سلام

به مناسبت ورود حضرت معصومه به قم

چشمه کویر

بانوی کرامت

حرفهای یک زائر هنگام ترک حرم

سکینه قلب من تویی یا حضرت معصومه

تو را میخوانم ای بانویی که تو را معصومه نامیدند

سلاله عشق

غریبانه

اذن دخول

قم حرم اهل بیت

تقدیم به بانوی کویر

حرفهای زائر هنگام ترک حرم

فضیلت زیارت

 

مقالات کریمه اهل بیت

 

فاطمه معصومه، دختر گرامی حضرت موسی بن جعفر علیه‏السلام ، امام هفتم شیعیان، در سال 173 ق در مدینه متولد شد. در اوان کودکی پدر بزرگوارش را از دست داد. پس از آن حرمان جان‏سوز، از سایه پرفیض و پرمهر برادر بزرگوارش امام رضا علیه‏السلام بهره جست و در دامان عصمت او پرورش یافت. این بانوی بزرگ که وارث مادر جلیله‏اش فاطمه زهرا علیهاالسلام بود، عمری کوتاه را با سختی‏ها و رنج‏های فراوان گذراند. آن حمیده رشیده، بانوی پرهیزگار اهل عصمت و پاکی، پس از تحمل رنج‏های فراوان در راه سفری که به سوی خراسان و به امید دیدار برادر آغاز کرده بود، دچار بیماری سختی شد و در شهر قم در حالی که 28 سال بیشتر نداشت رحلت فرمود. درود خدا بر او و خاندان بزرگوارش باد.

 

 

 مختصری از زندگی حضرت معصومه

ماجرای اقامت در قم

ماجرای سفر خراسان

وفات حضرت

شرافت حضرت معصومه

شفاعت حضرت معصومه

روایات نقل شده از حضرت معصومه

فضیلت شهر قم

القاب حضرت معصومه

فاطمه معصومه راوی حدیث

پندی به ساکنان قم

عبور از ساوه و ورود ایشان به قم

سازندگی زیارت

شوق شفاعت

ادب و آداب زیارت

احادیثی پیرامون قم و اهل آن

 کریمه اهل بیت

عبور از ساوه و ...

 بانوی برتر

پیرامون امام رضا علیه السلام

اقامتگاه حضرت معصومه

بیت النور

با خادمان(۱)

با خادمان (۲)

هتک حرمتهایی که به قم شده

با خادمان(۳)

 حدیث فاطمیات

 مصاحبه با آقای شمس

اسلام آيين رافت

 

روشن ترين نمونه رافت و رحمت در كتاب آسماني مسلمانان آيه شريفه بسم الله الرحمن الرحيم است.همانطوري كه ميدانيد در قرآن مجيد 114 سوره وجود دارد كه 113 سوره آن با بسم الله الرحمن الرحيم كه پيام آور رافت و رحمت و محبت اسلامي است شروع شده و تنها يك سوره بدون اين عبارت شريفه است كه آن هم دليل روشني دارد.اين سوره سوره مباركه توبه ميباشد كه اعلان جنگ و نبرد و بيزاري از دشمنان لجوج و عنود اسلام است كه اميدي به هدايت و اصلاحشان نيست و روشن است كه به هنگام جنگ با دشمن كينه توز از رحمت و محبت سخن گفته نميشود پس با اين توضيح مي توان گفت نسبت خشونت و رحمت در قرآن مجيد نسبت يك به صد و چهارده است يعني اصل بر رحمت و رافت است و خشونت تنها يك استثنا مي باشد.

شما قضاوت كنيد:

آيا ديني كه معجزه آن چنين كتابي است آيين خشونت است؟

عفاف و حجاب

 

چادر زن بر هوس غالب شود                           عزت زن را زحق طالب شود

چادر زن كيمياي غيرت است                           چون نشان غيرت مليت است

از برون شرح دروني مي‌دهد                             خشم دشمن را فزوني مي‌دهد

صرفه دارد بهر زن در اقتصاد                            صرفه اش باشد عيان از صد جهات

بر سر زن هست مانند سپر                               حافظ زن هست هنگام خطر

غنچه اي تا هست پنهان در حجاب                     مي‌كند از او خزان هم اجتناب

تا نقابش باز از سر مي‌شود                                 با نسيمي زود پر پر مي‌شود

حفظ چادر هست شيرين تر زجان                       بهر ايراني ز عهد باستان

حفظ چادر بهر زنها جوشن است                        تير جانسوزي به چشم دشمن است

حبل عصمت را بود چادر كره                             پوشش اندامن را باشد زره

حفظ چادر مايه وارستگي است                           جسم زن را حافظ برجستگي است

زن بود گل،چادرش خار بدان                            حافظش باشد زچشم اين و آن

هرچه زن را برتري باشد حجاب                        حركتش دارند برتر شيخ وشاب

حفظ استقلال زن در چادر است                          كوكب اقبال زن در چادر است

خصم پندارد كه با فرهنگ خويش                      مي‌كند تحميل بر زن ننگ خويش

غافل از آنكه زنان ما گلند                                   بر مقام حفظ عصمت سنبلند

رابطه عفاف و حجاب

مردها نگاه نکنن!!!!!!!!

با توام ای خواهر مسلمان!

آیت الله بهجت و ارتباط با عالم غیب

حضرت آیت الله بهجت از آن دسته اولیای خداست که بر خلاف غالب مردم که از عالم غیب اطلاعی ندارند، به قدرت خداوند متعال به مقاماتی رسیده که می تواند عوالمی از غیب را مشاهده کند. و شاید کثرت تکرار ذکر« یا ستار » توسط ایشان در خلوت و جلوت، و در حال نشستن و برخاستن از این حقیقت حکایت داشته باشد.

 آیت الله مصباح یزدی در این باره می فرماید:
« به نظر می رسد ایشان از نظر مراتب عرفانی و کمالات معنوی در مقامی هستند که غالباً عوالمی از غیب را شاهدند. و چه بسا در آن، حقایقی از جمله حقیقت بعضی افراد را آشکارا ( با دیده دل) می بینند، اما چون خود نمی خواهند افراد را این چنین ببینند، غالباً ذکر « یا ستار » را تکرار می کنند و از خداوند می خواهند آنچه را که می بینند بر ایشان پنهان سازد. »

 

منبع:سایت آیت الله بهجت

روحش شاد

ادامه نوشته

کوتاهترین بهار عصمت

 

مدینه در انتظار وقوع فاجعه ای سترگ بود و پیامبر در انتظار تحقق وعده ای الهی.

او اینک در آستانه مرگ ایستاده است، کسان و بستگانس همه گرداگرد او، ملتهب و در تاب و تب.

دخت یگانه اش اما از همه بی تابتر.

افول ستاره های اشک بر آسمان گونه زهرا(س)

 تنها صحنه دلخراشی بود که بیش از هر چیزجان پیامبر(ص) را می آزرد.

براستی چه سخت وغم انگیزاست که کسی پاره ای از وجودش را،

 میوه دلش را، غرق در طوفان اشک و اه ببیند و طاقت بیاورد.

او اگر لب فرو می بست و به اشاره و ایمایی فلب دختر را آرام نمی ساخت

 بیم آن بود که مرغ روح از سینه زهرا به آسمان پر کشد.

پس باید چیزی بگوید تا خود و دختر را از این رنج جانگزا برهاند.

سخن که به اینجا رسید پیامبر پرده از رازی گشود که چون مرهمی تسلی بخش،

 دریای متلاطم جان فاطمه را به ساحل آرامش برد.

به سختی سر مبارکش را به سوی فاطمه چرخاند و با اشاره چشم او را نزد خود فرا خواند.

با آستین محبت سیلاب اشک را از گوشه چشمان فاطمه سترد.

آنگاه فرمود:

- نور چشم پدر! پاره جگرم!

این همه بی قراری برای چیست؟

این گریه ها عاقبت تو را خواهد کشت.

بیش از این بر جگر سوخته پدر آتش نزن!

آیا برای چیزی گریه می کنی که از آن گریزی نیست؟

فاطمه اما در میان گریه و بغض پاسخ داد:

-پدر!چگونه چیزی را از من می خواهی که از داشتن آن ناتوانم؟!

من چگونه می توانم باری را بر دوش کشم که کوهها از برداشتن آن ناتوانند؟!

نه پدر! این را از من مخواه!

سخن که به اینجا رسید پیامبر پرده از رازی گشود که چون مرهمی تسلی بخش، دریای متلاطم جان فاطمه را به ساحل آرامش برد.

پس از آن، نگاه حاضران بود که با تعجب به هم گره می خورد.

خدایا! پیامبر مگر چه گفت که این چنین فاطمه را آرام کرد.

او مهر از سر کدام راز برگرفت که چون آبی خنک بر کویر سوزان دل فاطمه بارید؟

آری! آنچه آن روز از گلوی پیامبر بر گوش فاطمه تراوید وعده دیداری دوباره بود.

گفته بود تو زودتر از دیگران به آغوش پدر باز خواهی گشت...

... روزها از پی هم می گذشتند و فاطمه همچنان وعده پدر را انتظار می کشید.

اما بالاخره آن روز هولناک رفته رفته از راه رسید...

او اگر لب فرو می بست و به اشاره و ایمایی فلب دختر را آرام نمی ساخت

بیم آن بود که مرغ روح از سینه زهرا به آسمان پر کشد.

...امروزهفتاد و پنج روز است که از آن ماجرای وفات پدر می گذرد.

شهادت حضرت زهرا

بانو از صبح فرموده بود تا ندیمه اش، اسماء بنت عمیس، بسترش را بر وسط  اتاق بگستراند.

فرزندانش را یکایک بوسید و برای آخرین بار موهایشان را خود آراست.

افسوس که چه زود گمان بچه ها که می پنداشتند مادر بهبود یافته است فرو ریخت.

از همه دلخراشتر لحظه وداع فاطمه با علی بود.

خدایا، علی با فقدان فاطمه چگونه سر کند؟

این همه بارمصیبت و رنج را کجا برد؟

سنگینی بار این فراق شانه های کوه علی را فرو خواهد شکست.

اما مگر کسی را یارای آن است که در برابر مشیت  الهی بایستد! او قضای خویش را پیش خواهد برد.

دم دمای غروب بود که فرشته مرگ، درب خانه علی را کوبید.

و ازاین پس علی بود و تنهایی!

شب بود و یک سینه فریاد مولا بر حلقوم چاه!

خادم افتخاری

حضرت آیت‌الله مکارم‌شیرازی گفتند: حضرت معصومه(س) برکت قم و حوزه علمیه است و افتخار من این است که خادم افتخاری حضرت معصومه(س) هستم.


به‌گزارش خبر راديو معارف به‌نقل از حوزه، حضرت آیت‌الله مکارم‌شیرازی صبح ديروز در ابتدای درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم با اشاره به سالروز وفات کریمه اهل‌بیت حضرت معصومه(س) وجود مبارک آن حضرت را برکت قم و حوزه علمیه دانستند.و تصریح کردند: مقام والای آن حضرت در عالم کشف و شهود نه تنها به خاطر فرزندی حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) و خواهری امام هشتم(ع) است، بلکه به واسطه مقام معرفتی خود ایشان نیز می‌باشد.

ایشان گفتند: زندگی در سایه آن حضرت افتخار است و افتخار من این است که خادم افتخاری حضرت معصومه(س) هستم. 

معظم‌له با اشاره به جایگاه معنوی و قدسی حضرت معصومه(س) بیان داشتند: مقام والای آن حضرت در عالم کشف و شهود نه تنها به خاطر فرزندی حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) و خواهری امام هشتم(ع) است، بلکه به واسطه مقام معرفتی خود ایشان نیز می‌باشد.

حضرت آیت‌الله مکارم‌شیرازی با بیان اینکه به واسطه برکت آن حضرت بلاها از قم دفع می‌‌شود گفتند: زندگی در سایه آن حضرت افتخار است و من خودم به عنوان خادم افتخاری حرم حضرت معصومه(س) نام‌نویسی کرده‌ام.

و نرفته ‏ای....

 

پیش از آنکه بیایی، می‏روی. هنوز چند روزی از آمدنت نگذشته است.

روزی هم که آمده بودی، نفس‏هایت بوی رفتن می‏داد.

چون کوه آمدی و بشکوه رفتی. نیامده می‏روی.

هنوز شهر، بوی خوب بودنت را درست یاد نگرفته است که بار سفر می‏بندی؛

مگر کوتاه‏تر از این‏هم می‏شود؟!

هنوز شهر از عطر بهار آمدن کوتاهت گیج است که «ناگهان» می‏شوی؟

ناگهان‏تر از تمام رفتن‏ها، ناگهان‏تر از تمام سفرها اتفاق می‏افتی در آن سوی ابرها هنوز خیابان‏ها،

دربه‏در دیدن تو، رد پایت را بو می‏کشند.

عرق اضطراب بر پیشانی شهر، رود می‏شود که مبادا حقیقتی تلخ باشد خبر رفتنت؛

 حقیقتی تلخ‏تر از انگورهایی که مشهد را سوگوار خواهد کرد.

خبر رفتنت، مستی را از سر باغ‏های انگور می‏پراند.

پرنده‏ها لال شده‏اند تا مبادا این خبر را آواز کنند.

خب رفتنت، خوابی‏ست هول‏انگیز که شهر را از زندگی خالی خواهد کرد.

بعد از تو، شهر از ترس تنهایی قالب تهی خواهد کرد؛

مثل پرنده‏های تنهایی که حتی قفس فراموششان کرده است.

تنهایی آن‏قدر در جان شهر رسوب خواهد کرد که حتی دیگر هوا نیز در آن از جریان می‏ایستد.

شاید ابرها بعد از امروز، بوی خشکسالی بگیرند؛

مثل همین کویری که سال‏هاست مزه آب را فراموش کرده،

 مثل دریاچه نمک که زندگی را جز تلخی نمی‏داند.

روزها از امروز به بعد، روز شمارهایی می‏شوند که تنها دیوارها از زخمی روزگار می‏کنند؛

چرا که این شهر بی‏تو زندانی بیش نخواهد بود اما نه،

تو نرفته‏ای؛

تو همین جایی؛

 کدام زندان؟!

 هنوز شهر از عطر خاک مرقدت بهشت است.

هنوز گل‏های خوشبو، به بوی مهربانی تو بر این خاک می‏رویند

و آسمان،

 به شوق بوییدنت، به پابوس زمین می‏آید.

مرقدت قلب تپنده کبوتران زائر است

و گنبدت،

خورشید طلایی شب‏های بی‏ستاره مشتاقانت.

هر صبح، آفتاب به عشق سایه گرفتن در حجره‏های حرمت، از پشت کوه‏ها سربالا می‏آورد.

تو نرفته‏ای؛

 هنوز هم در ثانیه ثانیه این شهر نفس می‏کشی،

هنوز زندگی در فواره حوضچه‏های حرمت می‏رقصد.

هنوز کبوترها بوی تو را به دورترین بام‏های غریب شهر هدیه می‏کنند.

با وجود مقدّس تو، اینجا هیچ بامی دیگر از غصه بی‏کبوتری دق نخواهد کرد

اینجا، همه نامه‏هایی که کبوترها می‏برند، خلاصه می‏شود به عطر روحانی نفس‏هایت.

شهر می‏خواهد رفتنت را سیاه‏پوش شود؛ ولی نه! با این‏همه بودن، چگونه رفتنت را سیاه بپوشد؟

تو همیشه اینجایی؛

بیشتر از تمام کسانی که به ماندن فکر می‏کنند؛

حتی تو نزدیک‏تری از همین خورشید هر روزه،

 از روز و شب‏هایی که بی‏خبر می‏آیند و بی‏خبرتر می‏روند،

 از همین هوایی که اگر جریان هم دارد، به عشق توست.

هنوز تمام جان‏های بی‏قرار، بی‏قرار تواند؛

 بی‏قرار ضریح کوچکت که بوسه‏گاه زائرانی‏ست که از کبوترهای حرمت بیشتر کبوتر شده‏اند.

نه! هیچ‏کس باور نخواهد کرد رفتنت را، با این‏همه حضور مهربانی که داری.

وبلاگ جدیدم

ورود به این وبلاگ

يادتان باشد لباس مشكي‌ام را تا كنيد
گوشه‌اي ازقبرمن اين جامه را هم جا كنيد
كاش من در شام تاسوعا بميرم تا شما
خرجي‌ام را خرج نذر ظهر عاشورا كنيد

بوی سیب وبلاگ جدید این حقیر با موضوع آسیب شناسی عزاداری و فرهنگ عزاداری به روز شد

این حدیث که "هرکس سه شب در قم بخوابد، بهشت بر او واجب میشود" چقدر درست است و از کیست؟

احادیث فراوانی در فضیلت شهر قم و جایگاه رفیع آن از ائمه معصومین(ع) نقل شده است. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:

"خدا (از جهت شرافت مکانی) به کوفه بر سائر شهرها و (از جهت ایمانی) با مردم مؤمن آن جا بر سایر مردمان احتجاج میکند (یعنی خداوند به مردم سائر شهرها خطاب میکند: چرا شما مانند مؤمنان کوفه نیستید؟!).

به واسطه شهر قم بر شهرهای دیگر و به مردم مؤمن قم بر اهل مشرق و مغرب احتجاج میکند.

به زودی زمانی خواهد رسید که شهر قم و اهل آن جا بر تمامی مردم روی زمین حجّت خواهند بود و آن، زمان غیبت قائم ما تا زمان ظهور آن حضرت خواهد بود، یعنی در فاصله میان این دو زمان واقع میشود".

روایات دیگری نیز در فضیلت شهر قم وارد شده، ولی روایتی را که شما نقل کرده‏اید، در جایی نیافتیم. اگر آدرس آن را میدانید، در نامه بعدی برای ما ارسال نمایید تا درباره آن اظهار نظر کنیم.

چنین روایتی به نحو کلی نمیتواند صحیح باشد و با اصول و معیارهای دینی سازگاری ندارد که کسی صرفاً به جهت خوابیدن در شهری، بهشت بر او واجب شود. در سند این گونه روایات نیز باید بیشتر دقّت شود.

پی نوشت‏ها: 

 سفینه البحار، ج 2، ص 445، ماده قم

غدیر در قرآن



آیه‌ی تبلیغ؛ سوره‌ی مائده، آیه ی 67‏

‏«یا ایها الرسول! بلّغ ما انزل الیک من ربّک، و ان لم تفعل، فما بلّغت رسالته، و الله ‏یعصمک من النّاس...».‏

‏«ای فرستاده! برسان آنچه را از پروردگارت به تو نازل شده، و اگر نکنی پیامش را نرسانده‏ای، و خدا نگه می‌داردت از گزند مردم...».‏

زمان، مکان و شأن نزول آیه ی تبلیغ:‏

پیش از ظهر روز هجده‌ی ذی حجه‌ی سال دهم هجری، آنَک که پیامبر (ص) به غدیر ‏رسید. پنج ساعت از روز گذشته بود که جبریل این آیت ربانی را آورد و گفت: «ای  محمد! ‏خداوند سلام می‌رساندت و می‌گویدت: «ای فرستاده! برسان آنچه را از پروردگارت بر تو ‏نازل شده» درباره‌ی علی «و اگر نکردی، پیامش را نرسانده ای...». حاجیان که یکصد هزار ‏یا بیشتر بودند، جلو داران‌شان نزدیک جُحفه بودند، جبریل فرمودش تا پیش رفتگان‌شان را ‏برگرداند و پس‌ماندگان‌شان را در آن جا نگهدارد و علی را به راهنمایی مردم بگمارد و آنچه ‏را خداوند درباره‌ی او نازل کرده به آنان برساند، و آگاهش کرد که خداوند او را از گزند مردم ‏نگه می‌دارد.‏

 

شأن نزول آیه ی تبلیغ در احادیث اهل سنت:‏

 

ابو جعفر محمد پسر جریر طبری (م 310هـ) در  کتاب الولایة به سندش از زید پسر ‏ارقم می‌گوید: «چون پیامبر(ص) در بازگشت از حجة الوداع به غدیر خُم رسید، ظهر هنگام ‏بود و هوا بسیار گرم. ‏

دستور داد تا زیر درختان کهن سال را بروبند، جاروب کردند. ‏

ندای نماز جماعت داد؛ گرد آمدیم. ‏

خطبه خواند و فرود: «خداوند بر من نازل کرد که: «آنچه را بر تو از پروردگارت نازل شده ‏برسان، اگر نکردی پیامش را نرسانده ای و خدا از گزند مردم نگه می‌داردت». ‏

جبریل از سوی پروردگارم مرا فرمود که در این جایگاه برخیزم و سیاه و سفید را آگاه سازم ‏که علی بن ابی طالب، برادرم و وصی‌ام و جانشینم و راهبر پس از من است. ‏

از جبریل خواستم که پروردگارم مرا از این مهم معاف کند چرا که می‌دانستم پذیرندگانِ ‏این مهم ‌اندکند و آزار دهندگان و سرزنش‌گرانم بسیار، چرا که علی هماره همراهم بوده و ‏من هماره با او بوده‌ام، تا آنجا که مرا "گوشی" نام نهادند [این نامی بود كه مشركان و ‏كفر برای دست‌اندازی پیامبر بر او گذاشته‌بودند چون او را زودباور می‌دانستند] و خداوند ‏فرمود «و از آنان کسانی هستند که پیامبر را می‌آزارند و می‌گویند او زودبارو است، بگو ‏زود باور برای‌تان بهتر است...»(1) اگر می‌خواهی، نامشان برم و نشان‌شان دهم ، ولی با ‏پوشاندنشان لطف کردم. ‏

لذا خداوند راضی نشد مگر به رساندن پیامش در باره‌ی علی. ‏

پس بدانید ای مردم! که خداوند او را برای شما ولی و امام گماشت، و طاعت او را بر هر ‏یک واجب ساخت، فرمان او جاری و سخن او روا، هر که نسازدش ملعون است و هر که ‏سازدش مرحوم، بشنوید و فرمان برید که خداوند مولای شماست، و علی امام شما، ‏سپس امامت در فرزندانم از نسل اوست تا رستخیز، حلالی نیست جز آنچه را خدا و ‏فرستاده‌اش حلال کرده‌اند و حرامی نیست جز آنچه را خدا و فرستاده‌اش حرام کرده اند. ‏دانشی نیست مگر که خداوند آن را در من گرد آورد و من به علی منتقل کرده‌ام، پس از ‏او ره گم نکنید و از او دست برندارید، اوست کسی که به حق ره نماید و به حق عمل ‏کند، هر که او را انکار کند خدا هرگز توبه‌اش را نپذیرد و هرگز او را نیامرزد و بر خداست که ‏حتماً چنان کند و کیفر دهدش کیفری سخت و جاوانه. ‏

علی پس از من تا آنَک که روزی فرو آید و خلقی باقی باشد برترین مردم است، هر که ‏نسازدش ملعون است، سخنم سخن جبریل است و سخن جبریل سخن خداوند، پس هر ‏کسی بنگرد برای فردا چه پیش هشته. محکمات قرآن را دریابید و متشابهات آن را پی ‏نگیرید، که هرگز آن را برایتان تفسیر نکند جز این کسی که من دستش را گرفته‌ام و ‏بازویش را چسبیده‌ام.  ‏

آگاه‌تان می‌کنم که: هر که را مولای اویم این علی مولای اوست، ولایت او از سوی ‏خداست که بر من نازل فرمود. ‏

هان که ادا کردم، هان که رساندم، هان که شنواندم، هان که روشن ساختم. ‏

پس از من رهبری مؤمنان بر هیچ کس جز او روا نیست». ‏

سپس علی را بالا کشید تا آنجا که پای علی به زانوی پیامبر(ص) رسید و فرمود: «ای ‏مردم! این برادرم، وصی‌ام و در‌بردارنده‌ی دانشم و جانشینم بر هر که به من ایمان آورده، ‏و بر تفسیر کتاب پروردگارم» ‏

و بنا به روایتی: «خدایای! دوست بدار هر که را دوست داردَش و دشمن باش هر که را ‏دشمنی ورزدش و نفرین کن هر که را انکار کندش و خشم کن بر هر که حقش را انکار ‏نماید. ‏

خدای! به هنگام بیان این سخنان درباره‌ی علی، نازل فرمودی که: «امروز دینتان را برایتان ‏کامل کردم» به امامت علی، پس هر که به او اقتدا نکند و به کسانی از فرزندانم که از ‏نسل اویند تا رستخیز، آنان که کرده‌هاشان تباه شود و جاودانه در دوزخند...».‏

زیارت قبول

 


 همه ی رنج راه ، خرج سفر ، تهیه ی مقدمات زیارت و حضور در حرم و نماز و زیارت یك طرف ...

قبولى زیارت هم یك طرف !

كفه ی كدام یك سنگین ‏تر است؟

هر دیدارى «نیت‏» و «شوق‏» مى‏خواهد ؛ زیارت حرم «بى بى‏» نیز همین طور.

هر كس كه دل خود را برداشته و با یك دنیا شوق به این حریم آمده است ، لابد نیتى كرده و حاجتى دارد . هم زیارت مقدس است ، هم «شوق زیارت‏» . آنان كه از راه هاى دور، پس از مدتها آرزومندى و اشتیاق ، قدم در حرم مى‏گذارند ، مثل تشنه‏اى كه به آب برسد ، خود را «واصل‏» مى‏یابند . پس از انجام زیارت ، به یكدیگر مى‏گویند : « زیارت قبول ‏» !

راستى ... قبول كى ؟ چه كسى باید زیارت ما را قبول كند ؟ خدا ؟ فرشتگان ؟ حضرت معصومه(س) ؟

و ... از كجا بدانیم قبول شده است ‏یا نه ؟ نشانه ی قبولى زیارت به چیست ؟ اگر قبول نشود چه خواهد شد ؟ اینها همه سؤالاتى است كه در ذهن یك زائر عارف و صاحبدل وجود دارد ؛ زائری كه با همین نیت‏ به زیارت آمده است ، كامروایى‏اش نیز در این است كه به این خواسته و هدف برسد .

اگر زیارت كنى و قبول نشود ، از یك گنبد و دیوار و ایوان و صحن دیدار كرده‏اى ، نه زیارت یك حجت الهى و نور خدایى و روح پاك !

زائر، آرزومند تشرف به حرم است . نگاهش كه به گنبد طلایى و صحن باصفاى بانو مى‏افتد ، خرسند مى‏شود . چه عنایت ‏بزرگى است این سعادت ! سزاوار است كه بر این نعمت ، خدا را شكر كند . دو ركعت نماز شكر در رواق پر نور حرم ، دل را آرامش مى‏بخشد ، آنگاه زیارت بى بى.

باید خدا بپذیرد ، حضرت معصومه (س) باید به حضور بپذیرد ، اذن ورود دهد ، او باید عنایت كند ، نگاهى سرشار از عنایت ‏به زائران بیفكند . قبولى خدا شرط عمده ی این زیارتى است كه عبادتش می نامند .

زائر صاحبدل ، با همه ی عشق و محبتى كه دارد و با همه امیدى كه در دلش جوانه مى‏زند، از یك مساله نگران است و آن اینكه آیا زیارتش قبول شده است ‏یا نه ؟ این اندیشه او را آرام نمى‏گذارد . مى‏خواهد به اطمینان برسد .

باید جواب را از «دل‏» و «عمل‏»  پرسید .

دل ، گواه صداقت در عشق است و عمل ، نشانه ی درستى ادعاى محبت و دوستى . كسى كه دلش با «آل محمد» است ، عملش را نیز هماهنگ با آنان مى‏سازد .

كسى كه «نیت درونى‏» اش با مودت و ولاى «اهل بیت‏» گره خورده باشد ، «عمل بیرونى‏»اش هم هماهنگ و همرنگ با فرهنگ اخلاقى و معنوى این خاندان خواهد بود.

زائر، نشانه ی « قبولى زیارت‏» را باید در اعمال خود جستجو كند ، در هماهنگى روحش با عملش و خطش با خط اهل بیت ، با همسویى با این خاندان در پاكى گفتار و رفتار.

البته این خاندان ، كریمند و بزرگوار. ناخالصى‏هاى زائران را نادیده مى‏گیرند ، به «صدق نیت‏» زائر ، بها مى‏دهند ؛ صفاى باطن زائر برایشان ارزشمند است ، ولى با این همه، قبولى زیارت در سایه ی «معرفت‏» است . اینكه در روایات مربوط به زیارت " بى بى " و ائمه دیگر آمده است كه زائر «عارفاً بحقه ‏» باشد ، یعنى همین. زائر باید بشناسد كه مدفون در این بقعه كیست ؟ چه كرده ؟ چه گفته ؟ چگونه زیسته ؟ چه مقامى دارد ؟ چه حقى بر گردن ما دارد ؟ ما چه وظیفه‏اى در مقابل او داریم و تا چه حد به این تكلیف عمل كرده‏ایم ؟!

اهل بیت، آیینه ‏اند.

به زیارت رفتن، یعنى ایستادن در مقابل آیینه ‏هاى كمال نما. زائر در این آیینه چه مى‏بیند ؟ نورانیت آنان و تاریكى خود را ، كمالات عترت و نقص و كمبود خویش را . البته زیارت مى‏رود كه ظلمت دل خود را به نور تبدیل كند و نقص خود را در سایه كمال آنان برطرف سازد . این خاصیت «نگاه در آیینه‏» است . اگر این توفیق را یافت ، دیدارش سودمند و زیارتش قبول شده است .

خدا، كار خوب را از اهل تقوا مى‏پذیرد .

زیارتى مقبول است كه در حالات روحى ، رفتار ، اخلاق و تهذیب زائر، اثر داشته باشد ، زیارتى با معرفت ، با قصد قربت ، دور از ریا و تظاهر، بدون آمیختن آن به گناه، حفظ صفاى روح در ایام پس از زیارت ، نزدیك تر شدن به اهل بیت ، دورتر شدن از اهل معصیت ، توبه كردن ، پاك شدن و پاك ماندن.

این ها نشانه عنایت الهى به زائر است و این ها یعنى قبولى زیارت.

زیارت اگر قبول شود ، ذخیره آخرت مى‏گردد ، عامل نجات مى‏شود و حجت ‏خدا را به «بازدید» این زیارت وامى‏دارد .

اگر زائر حضرت معصومه ‏اید ، زیارت قبول !  

 

 

 

قم،حرم اهل بیت

مرقد باشکوهش تجلی گاه حرم گمشده بانوی دو عالم حضرت زهراست؛حرم امام سجاد زینت عبادت کنندگان و حرم امام باقر شکافنده علم؛حرم امام صادق و امام کاظم علیه السلام ؛حرم امام رضا ضامن آهو و حرم امام جواد علیه السلام؛حرم امام هادی و امام حسن عسگری علیه السلام است.

 

گوش کن

با توهستم!

تویی که از دور و نزدیک

یا شایدم از اون طرفه مرزها

اومدی به حرم بی بی معصومه

هیچ میدونی که وقتی روبه روی صحن با صفاش نشستی و عاشقونه دلت رو بارونی میکنی

انگار کنار قبر گمشده ی زهرای پهلو شکسته نشستی

انگار تو قبرستان بقیع هستی

یا اگه خیلی دلت حسینی باشه...

                                              انگار تو کرب و بلایی

معرفتت رو خالصانه تر کن!

         اون وقته که حس میکنی تو کاظمین و سامرایی

یا توی حرم ضامن آهو

حالا....

 با چشم دل دور و برت رو نگاه کن

شاید

شاید آقامون منجی آخر الزمان رو هم ببینی

آخه حرم بی بی مون قدمگاهشه

عبادتگاهشه.................

از ته دلت از خدا بخواه که تو رو با ساحت مهدوی پیوند بزنه

آمین یا رب العالمین

 

تر ا می خوانم ای بانویی که ترا معصومه (س) نامیدند

بانویی که به شرافت کامل نبوی نایل آمد و علویه باقی ماند نامش فاطمه است و چون به معصومیت معصومان عصمت ایمان داشت او را به مشهورترین لقب ، «معصومه» می نامیدند .
از پدر پوشاندن غیظ را آموخت. پدرش موسی بن جعفر علیه السلام به وی آموخت به دنبال حقیقت برود و در این راه از بذل جان دریغ نورزد حتی اگر در دیار غربت تب کند و بیمار شود و روح از بدن فارغ نماید. این بزرگ بانو را نجمه خاتون سلام الله علیها مادر بود و در این دامن پر عصمت است که پسر شمس الشمو س می شود و در دیار خراسان خورشید تابان آسمان ولایت می گردد و خاک ایران را به نور امامتش منور و کانون محبت ولایتمداران و درد مندان و مستمندان و غربا می سازد و علی نام می گیرد و ملقب به رضا می شود که جز رضای حق به هیچ چیز رضا نمی دهد و اینگونه می شود که حضرت معصومه سلام الله علیها با حضرت رضا علیه السلام از یک مادر هستند و در دامن پدر ی چون باب الحوایج حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به بالندگی می رسند و هر دو راهی بلاد ایران می شوند تا اینکه خواهر شهر قم را با قدومش پر برکت و طوافگاه اهل دل می نماید و برادر خراسان را مشهد خویش بر می گزیند و شهر پر کرامت مشهد مقدس را جانپناه اهل یقین می سازد .
معصومه (س) در روز اول ذیقعده سال ۱۷۳ هجری قمری در مدینه منوره دیده حق بین خویش را گشود . دیری نپایید که در همان سنین کودکی مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامی خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام قرار گرفت.
در سال ۲۰۰ هجری قمری در پی اصرار و تهدید مأمون عباسی سفر تبعیدگونه حضرت رضا علیه السلام به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسی از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهی خراسان شدند.
یک سال بعد از هجرت برادر، معصومه (س ) به شوق دیدار برادر و ادای وظیفه نسبت امام خویش به همراه عده‌ای از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و آوازه ی این بانو عالمه به حدی بود که در مسیر به هر شهر و دیار می رسید مشتاقان کمالات و فضایل و دانش و عصمت را به خود فرامی خواند و در این میان نیز مردم عوام اما شیفته عصمت و ولایت از فیض کرامت و دعای خیر او بهره مند می شدند و هر کس تا آنجا که می توانست خود را در پرتو نگاه خورشیدی علوی او قرار می داد تا از عشق گرما بگیرد و دلگرم شود به جلوه های محبت این عصمت خدا و گوش می سپردند به خطبه های علی و زینب گونه اش که می فرمود ؛ بنی‌عباس حیله گر است ... اگر در پستی و خباثت از بنی امیه بیشتر باشند کمتر نیستند ... اینان فرزندان امیه و عباس از ریشه درخت زقوم هستند و سخت جان و روح و ایمان را به تلخی می کشند و در راه گفت و گفت و حق خواهی کردتا کاروان عصمت و ولایت خواهی معصومه ( س ) به شهر ساوه رسید عده‌ای از مخالفان اهل‌بیت که از پشتیبانی مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه را گرفتند و با همراهان ایشان وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتی بنابر گفته ای معصومه سلام الله علیها را نیز مسموم کردند.چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ به ایشان باقی مانده مسیر و راه را گفتند و چون شنید که به قم نزدیک است و دیگر از درد فراق برادر و مسمومیت و تعب راه به بستر بیماری اقفتاده بودند فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که می‌فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است.
بزرگان شهر قم وقتی از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن بانو شتافتند؛ و در حالی که «موسی بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعری» زمام ناقه آن حضرت را به دوش می‌کشید و عده فراوانی از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه بانو در حرکت بودند، حدوداً در روز ۲۳ ربیع الاول سال ۲۰۱ هجری قمری ایشان وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلی که امروز «میدان میر» نامیده می‌شود شتر آن حضرت در مقابل در منزل «موسی بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبان ی بزرگ بانویی که در دانش و تقوا سر آمد همقرینان و عصر و روزگار بودند نصیب او شد.
معصومه ( س ) فقط توانست به مدت ۱۷ روز در این شهر زنده بماند و سرانجام در روز دهم یا دوازدهم ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، محل عبادت آن بانو در مدرسه سِتّیه به نام «بیت النور» محل زیارتش شد .
به سال ۲۵۶ هجری قمری اولین گنبد مزار این بانو توسط برادر زاده اش به نام زینب دختر امام جواد علیه السلام بر فراز قبر ش بنا شد .
در باره معصومیت و دانش و فضل این بانو چنین گفته شد :
الصادق علیه السلام : خداوند حرمی دارد که مکه است پیامبر حرمی دارد و آن مدینه است و حضرت علی علیه السلام حرمی دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از هشت در بهشت سه در آن به قم باز می‌شود - زنی از فرزندان من در قم از دنیا می‌رود که اسمش فاطمه دختر موسی علیه السلام است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت می‌شوند.
امام رضا علیه السلام فرمود: کسی که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است .
امام صادق علیه السلام: کسی که آن حضرت را زیارت کند در حالی که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست .
امام صادق علیه السلام : آگاه باشید که حرم و حرم فرزندان بعد از من قم است .
لقب «معصومه» را امام رضا علیه السلام به خواهر خود عطا فرمود: آن حضرت در روایتی فرمود: «هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.»
و نیز چنین فرمود : هر کس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در ری یا خواهرم را در «قم» زیارت کند که ثواب زیارت مرا در می‌یابد.
دیگر اینکه حضرت معصومه سلام الله علیها را «کریمه اهل بیت» لقب داده اند .

تصاویری قدیمی از حرم حضرت معصومه

           با عرض سلام

امیدوارم از دیدن این عکسها لذت برده باشید چون خودم اپلود کردم و مطمئن هستم تا حالا ندیدید

ازتون خواهش میکنم اگر خواستید از این عکسها استفاده کنید اسمی هم از وبلاگ حقیر ببرید.

در ضمن ادامه این عکسها را در پست بعدی خواهید دید.

صفحه اصلی این وبلاگ

 

 

             

 

ادب و آداب زيارت

مشرّف شدن به "حرم" با رفتن به جاهاي ديگر و ديدارهاي ديگر فرق دارد .

جان و نيّت و روح و جسم بايد پاك باشد و زائر ، بايد خود را دراين حريم مقدّس ، از هر آلودگي و زشتي دور نگاه دارد و بكوشد تا اجر زيارت و ثواب اين عبادت را ضايع نكند.

بزرگان ، در " آداب زيارت " حرمهاي مطهّر، سفارشها و دستورالعمل هاي بسياري دارند . در اينجا به نمونه اي از اين رهنمودها اشاره مي كنيم .

علامه مجلسي ، سخني را از مرحوم " شهيد اوّل " - از علماي برجسته شيعه - نقل مي كند كه خلاصه آن ، چنين است: (10)

" آداب زيارت " :

- قبل اژ ورود به زيارتگاه ، غسل كردن و باطهارت بودن

- با لباسهاي پاكيزه و بوي خوش زيارت كردن

آرام قدم برداشتن و خضوع و خشوع آمدن

- بردرگاه حرم ايستادن و دعا خواندن و اجازه و اذن ورود خواستن ، و اگر رقّت قلب حاصل شد . آنگاه وارد شدن

- در برابر ضريح ايستادن و زيارتنامه خواندن

- طرف راست و چپ صورت را بر ضريح نهادن و با تضرّع ، از خدا حاجت خواستن

- صاحب قبر را براى برآمدن حاجت و رفع نياز ، شفيع قرار دادن

- دو ركعت نماز زيارت خواندن و دعاهاي منقول را خواندن

- تلاوت قرآن در حرم داشتن

- حضور قلب داشتن در تمام مراحل زيارت

- توبه و استغفار كردن و صدقه دادن به نيازمندان

- تكريم و احترام نسبت به خدّام حرم و ..."

خلاصه آنكه زائر ، بايد خود را در محضري مقدس احساس كند و ادب شايسته مقام را بداند و مراعات كند و تصوّر كند كه در حال حيات و زنده بودن امام يا فرزند امام ، به خانه او آمده و توفيق ملاقات يافته است .

تند خويي با زوّار و خدّام ، نگاههاي آلوده و تماسهاي بدني حرام ، بي توجّهي به نماز جماعت ادامه زيارت هنگام برپايي نماز ، همه و همه نكاتي است كه با " اداب زيارت " ناسازگار است .

بزرگان وارسته ، هنگام تشرّف به حرم ، نيّتي جز فيض بردن نداشته اند و رفتار و نگاه و نيّت و اخلاص خود را هرگز به غير خدا نمي آميختند .

بكوشيم تا عملي خالص ود دور از ريا و گناه ، داشته باشيم ، كه خداوند ، از" اهل تقوا "مي پذيرد :

" اِنّما يَتَقَبَّلُ الله مِنَ المتّقينَ " (11)

زيارتتان قبول ، و دعاهايتان مستجاب باد ...

بهشت پاداش زیارت او

 امام صادق عليه السلام :

زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها با بهشت برابري مي كند يعني زائرش به بهشت مي رود.

 امام رضا عليه السلام :

هر كه او را با شناخت حقش زيارت كند بهشت سزاوار اوست.

امام رضا عليه السلام فرمود:

هر كه او را زيارت كند بهشت سزاوار اوست.

 امام جواد عليه السلام فرمود:

هر كه قبر عمه ام را در قم زيارت كند به بهشت خواهد رفت.

شوق شفاعت

 

 

وقتی در حرمش پا بگذاری و دلت را به آستان مبارکش بسپاری و چشمت را از زلال اشک محبت پر کنی، و از شوق شفاعت قدم پیش نهی؛ وقتی در حریم پاک آن بانوی بزرگوار، فاطمه معصومه علیهاالسلام یک‏یک خوبانِ جهان را صدا بزنی و بر یک‏یک معصومین که چراغ راه هدایتند سلام بفرستی، حس می‏کنی که باب اجابت گشوده است و بوی بهشت آرام آرام به مشام می‏رسد و تو که می‏دانی این‏جا حرم بانویی بلندمرتبه از خاندان عصمت است، در دلت مزه اطمینان به شفاعتش را می‏چشی. زیارتتان قبول و دعاتان مستجاب.

 

سازندگی زیارت

زيارت نمد و نشانه اي از احساس شوق دروني و انسانهاي والا و اولياء خداست .

 رفتن به زيارت ، دليلي نمي خواهد ، جز همان محبّت قلبي .

آنكه عشق و شوق داشته باشد ، به زيارت هم مي رود .

زيارت ، زبان علاقه و ترجمان وابستگي قلبي است .

وادي زيارت ، وادي عشق و علاقه و عرفان است .

حرم و صحن و ضريح و رواقها و گنبد و گلدسته و ... ظاهر قضيه است .

 باطن آن ، اداي احترام به مقام والاي امام معصوم و امامزاده گرانقدري است

 كه در هر مزار آرميده و فضيلتهايش ،

 جذب كننده دلها و ديده ها به سوي تربت مقدّس آنان است

 و همان بُعد معنوي و باطني است  به اين مظاهر ، قداست وحرمت مي بخشد .

وقتي عشق در كار باشد، محبوب و ديدار او و ديار او و هر چيزي است كه منسوب به اوست .

زيارت ، شناخت و معرفت مي آموزد و معرفت ، انسان را به زيارت و ديدار ، مشتاق مي سازد .

اين هر دو ، تأثير متقابل در يكديگر دارند .

وقتي كسي در مدار عشق قرار گرفت و در محيط و قلمرو محبت " الله " و " اولياءالله " وارد شد ،

اين محبّت ، پاي او را به زيارتگاهها و مراقد معصومين (ع) مي كشاند .

اولياء خدا هم ، به زائران مشتاق و دلهاي مستعدّ عنايت و توجّه مي كنند

و دل و جانشان را با " كيمياي نظر " دگرگون ساخته ،

 توفيق تشرّف به حضور را برايشان فراهم مي آورند

و دست "زائر" را گرفته ،

 بالا مي برند و به مهمانسراي فيض حضور مي رسانند

 و بر مائده هاي معنويّت مي نشانند .

زيارت ، زمينه ساز چنين ارتقاي روحي است.

زيارت ، الهام گرفتن از اسوه ها وسرمشق هاست .

براى يافتن شعله عشق خدايي و گرم شدن از حرارت شوق معنوي ،

 بايد به كانونهاي روشني و منبع نور نزديك شد و گام در حريم " حرم " نهاد .

و بايد عاشق شد ، تا زيارت فراهم گردد .

چه نعمتي بالاتر از اينكه انسان ، مورد توجّه پيشوايان معصوم قرار گيرد

 و در دنيا از نعمت " زيارت " و در آخرت هم ان شاءالله از " شفاعت " آنان بهره مند گردد! ...

پيشوايان معصوم (ع) ، واسطه هاي فيض اند .

بايد براى بهره وري از درياي كرم الهي ، آنان را در پيشگاه خداوند ، واسطه و شفيع قرار داد .

حتّي براى " توبه " و " اصلاح نفس " هم ،

 كه دل شكستن و پشيماني و تصميم بر ترك گناه و " خوب شده " لازم است ،

 حرمهاي معصومين ، يكي از بهترين جاها و " توسّل " به آنان ، يكي از مناسبترين زمينه هاست.

آنگاه وقتي كه قطرات اشگ ، از چشمها بر صورت فرو مي غلتد ،

وقتي شانه ها ، از شدّت خشيت و خوف مي لرزد

وقتي نگاهها ملتمسانه به حرم يار ، دل را به محبوب نزديك مي سازد ،

وقتي زائر ، خود را در پيشگاه يكي از حجّتهاي خدا ، مقصّر و خطاكار و گناه آلود مي بيند ،

 وقتي دلش مي شكند ،

اين دل شكستنها ،

 گريه ها ،

اشكها و توبه ها ،

 زمينه ساز پاك شدن جان و قلب از رذائل مي گردد

و زائرپاك مي شود

و آب ديدگان ، گرد و غبار معصيت را از صفحه جانش مي شويد .

زلال و باصفا مي شود و به پاكان نزديكتر مي گردد .

خوشا به حال آنكه در اين گونه " اماكن مقدسه " .

طيّب و طاهر گردد و زندگي را در مسير خداپسند از سر گيرد

شعری از آقای میر حسینی

غرق در افکار بودم بی قرار

از دو چشمم موج می زد انتظار

 با خودم گفتم عجب دنیا بد است

هر که اهل عشق باشد مر تد است 

چون میسر نیست مارا کام او

تا به کی دل خوش کنم با نام او

با که حرف خویش را نجوا کنم

قبر لیلی را کجا پیدا کنم

کاش از قلبم به قبرش راه داشت 

 کاش زهرا هم زیارتگاه داشت

 زین همه شادی  وعشرتها چه سود

کاش قبر مادرم مخفی نبود

ناگهان ازسوی حق آمد پیام

 می دهم بر درد هایت التیام

قبر زهرا گر چه از دیده گم است

بارگاه با شکوهش در قم است

ای که گفتی مادرت مظلومه است

حضرت زهرا همان معصومه است

با خودت هر گاه تنها میشوی

 خسته ودلتنگ زهرا میشوی

قم برو که خانه ی عشق همه است

صاحب آن خانه بی بی فاطمه است

چون که تو عرض ارادت کرده ای

 قبر زهرا را زیارت کرده ای

خاک او مانند خاک علقمه است

هم حسین وهم رضا هم فاطمه است

این مکان موعود هر هم عهدی است

زائر ثابت در اینجا مهدی است

مساجد معروف شهر قم

                         

در شهر مذهبي قم، مساجد فراواني وجود دارد، در اينجا نظر شما را به ذكر چند مسجد معروف و باستاني آن، جلب مي كنيم:

1ـ مسجد امام

اين مسجد عظيم نزديك حرم(بين حرم و بازار، در خيابان حضرتي) واقع شده كه به صورت ابتدايي توسط احمدبن اسحاق اشعري(ره) به امر حضرت امام حسن عسكري(عج) ساخته گرديد، بديهي است كه سال هاي بعد به توسعه و تعميرات و بازسازي هاي جديد، پرداخته شد در دوران صفويه و قاجاريه تغييرات و اضافات در آن شده است و اخيراً نيز توسط مرحوم آيه الله ميرزا ابوالفضل زاهدي(ره) قسمت سرداب و مسجد بالاي سرداب به طور كلي عوض شده و به صورت جالب و نويني درآمده است.

2ـ مسجد جامع(جمعه)

اين مسجد از بناهاي قديمي است، تاريخ اصل بناء آن درست روشن نيست ولي تاريخ كتيبه بالاي ايوان بزرگ را 529 قمري نوشته اند، اما اين تاريخ سند ساخت مسجد به شمار نمي آيد. اين مسجد از نظر قدمت و وسعت و مجلل بودن بناي آن، تاريخي و ديني است. اين مسجد در عصر حضرت رضا(ع) وجود داشته است، و دِعًبِلْ خُزاعي، اشعار خود را در آن، براي مردم خوانده است.

 

3ـ مسجد عشقعلي

از بناهاي قديمي و ظاهراً در دوره شاهان صفوي ساخته شده است، و در اوائل خيابان چهارمردان قم مي باشد.

و معلوم نيست كه وجه نام گزاري اين مسجد به"عشقعلي" به خاطر آن است كه نام باني آن عشقعلي بوده است و يا به عشق علي اين مسجد را ساخته اند و يا اهل خانقاه به آن نفوذ كرده بودند؟

4ـ مسجد بالاسر

اين مسجد در كنار حرم مطهر حضرت معصومه(ع) واقع شده و اينك به صورت بسيار جالب و وسيعي در آمده است(نامش مسجد است و جزء‌حرم مي باشد، ولي مسجد شرعي نيست، زيرا محل دفن اموات است.) بسياري از مراجع و بزرگان علم و شهيدان والامقام انقلاب اسلامي، در اين مكان مقدس به خاك سپرده شده اند.

و به طور كلي در جنب حرم حضرت معصومه(ع) جز مسجد اعظم، مسجدي وجود ندارد، تنها در مورد محراب مسجد بالاسر، رعايت احتياط شود.

5ـ مسجد سيني

اين مسجد در محله پنجه علي واقع شده بالاي محراب مسجد جاي پنجه اي است كه گويند پنجه علي(ع) است، اين مسجد در سال 886 هجري قمري ساخته شده است.

ظاهراً پنج نفر كه نام آنها"علي" بوده، آن را ساخته اند، از اين رو به چنين نامي شهرت يافته است.

6ـ مسجد اعظم

از مساجد بسيار عظيم و با اهميت قم است كه در كنار حرم حضرت معصومه(ع) واقع شده و در قم از نظر بنا و ساختمان و اهميت، بي نظير است. اين مسجد به امر حضرت آيه الله العظمي بروجردي(قدس سره) ساخته شده است.

روز 11 ذي القعده 1373 هـ .ق مصادف با ولادت حضرت رضا(ع)، حضرت آيه الله العظمي بروجردي(ره) اولين كلنگ بناي آن را طي مراسم باشكوهي بر زمين زدند.

و در كنار آن، ناحيه رودخانه، وضوخانه مجهزي نيز ساخته شد، و آن وضوخانه در سال 1374 شمسي به همت توليت آستانه، تجديد بنا گرديد، و هم اكنون واردين و زائرين با كمال راحتي از اين مسجد استفاده مي كنند.

بناي ساختمان اين مسجد از سال 1374 هـ .ق آغاز گرديد، و تا زمان وفات آيه الله بروجردي(ره) سال 1380 هـ . ق ادامه يافت.

قابل توجه اين كه: اخيراً با باز شدن مسجد بالاسر، به مسجد اعظم، جزء آستانه مقدسه شده و فضاي آستانه را وسعت بخشيده است.

اين مسجد از آغاز تاكنون همچون يك دانشگاه بزرگ، محل تدريس آيات و مراجع بزرگ بوده و هست و طلاب علوم اسلامي اكثر استفاده را از آن نموده اند.

7ـ مصلاي قدس قم

اين مصلاي باعظمت كه بعد از انقلاب براي اقامه نماز جمعه در قسمت پاياني خيابان شهدا(صفائيه سابق) واقع شده، در مساحت ده هزار متر مربع، و چهار هزار متر مربع بالكن، مخصوص خواهران ساخته شده، داراي گنبد استيل و ديدني است. محوطه اين مصلا، براي بيش از پنجاه هزار نفر گنجايش دارد.

كتابخانه هاي عمومي قم

كتابخانه هاي عمومي و معروف قم عباتند از: اـ كتابخانه آيه الله العظمي مرعشي نجفي(ره)، در خيابان آيه الله مرعشي(ارم سابق) جنب مرقد شريفشان. 2ـ كتابخانه دفتر تبليغات اسلامي، در خيابان فاطمي. 3ـ كتابخانه مسجد اعظم. 4ـ كتابخانه آستانه مقدسه حضرت معصومه(ع) در كنار صحن نو و...

همه اينها از آثار پربركت وجود مقدس حضرت معصومه(ع) است.

بر تو تا بیکران سلام

 

 

 

هم شفا هم شفاعتی،هم دعا هم اجابتی       هم ولا هم ولایتی،ای زمین را امان سلام

 آن که مهر تو برگرفت،وز غمت شور و شر گرفت          بیکران زیر پر گرفت،بر تو تا بیکران سلام

فَضيلَت شَهر قم

روايت در فضيلت شهر قم و اهل آن زياد است كه ما به چند مورد آن اكتفا مي كنيم:

1ـ امام صادق عليه السلام فرمود:"تربت قم مقدس است و اهل آن از ماست و ما از آنهائيم"(42).

2ـ اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:"صلوات و درود خدا بر اهل قم، و رحمت خداوند بر اهل قم"(43).

3ـ امام رضا عليه السلام فرمود:"بهشت هشت در دارد يكي از آنها براي اهل قم است. خوشا بحال آنان، خوشا بحال آنان، خوشا بحال آنان"(44).

4ـ از امام معصوم عليه السلام كه فرمود:"اگر قمي ها نبودند دين ضايع مي شد"(45).

5ـ امام صادق عليه السلام فرمود:"…سلام خدا بر اهل قم، خداوند شهرشان را از باران سيراب كند، بركات را بر آنان نازل كند، و بدي هايشان را به خوبي مبدل كند. آنها اهل ركوع و سجود و قيام(عبادت)اند. آنها فقيهان و عالمان بافهم اند. آنها اهل درك سخنان امامان و روايات بوده و خدا را نيكو عبادت مي كنند"(46).

*نكته: منظور از اهل قم چنانچه از روايات ذكر شده هم روشن مي شود كساني هستند كه قدر و منزلت اين تربت مقدس را شناخته خود را اهل آن گردانند، يعني هر چه بيشتر سعي در آشنائي با دين خدا و تقوي و تقرب به اهل بيت داشته باشند، نه هر كه ساكن قم باشد اهل قم است.

تقدیم به بانوی کویر

 

امشب می‏خواهم از انعکاس اشک‏هایی که در خانه نور می‏بارند، آینه‏ای برای خویش بسازم. هر روز خویش را در آینه مرور کنم و بیشتر به گمشدگی خویش پی‏می‏برم. امشب می‏خواهم خیره شوم به نقطه طلایی عشق؛ همان نقطه‏ای که خیلی‏ها را آشیان داد. صدای او برای من، پُر از ترانه‏های خدایی است و نیز می‏دانم که برای همه چنین است.

امشب می‏خواهم خیلی چیزها را به او بگویم. بگویم که شرمنده‏ام بانو! نمی‏دانم چه قدر توانسته‏ام یاد و نام او را در زندگی خویش وارد کنم. آینه‏ام می‏گوید: هیچ، هیچ! هق‏هق گریه‏هایم در بی‏صدایی شب، گم می‏شود. چه سخت است کنار آسمان، زمینی باشی. نمی‏دانم اشک‏ها و صداقتم را به توفان کدام لحظه سپرده‏ام که اینک، جستجوگر زلالی‏اش در درون کویری خویشم. نمی‏دانم شعله‏های دوستی با او در پسِ کدام گردباد دنیایی خاموش شد که اینک بی قرارم و روسیاه.

امشب می‏خواهم برای رسیدن به آفتاب، کمی از غرور جوانی‏ام را به خاک بسپارم. امشب می‏خواهم پر از ستاره شوم، پر از ستاره‏های اشتیاق، پر از باران، پر از صداقت، تا فقط لحظه‏ای بتوانم عاشقانه سلام گویم.

امشب می‏خواهم با دلم خلوت کنم و غوغای عشق را در دل کبوتران آن گنبد طلایی باور کنم. امشب می‏خواهم پرواز را حتی برای لحظه‏ای در ذهنم تصور کنم.

امشب می‏خواهم قصه‏های غریبانه ناامیدی را به فراموشی بسپارم که تکیه‏گاه نوازشگری برای غصّه‏های شبم یافته‏ام. امشب می‏خواهم تا گنبد طلایی بانو پرواز کنم؛ سبک‏بال و آسوده.

 

القاب حضرت معصومه

به طور کلی، سه زیارت نامه برای حضرت معصومه (س) ذکر شده که یکی از آن ها مشهور و دو تای دیگر غیر مشهور است. اسامی و لقب هایی که برای حضرت معصومه (س) در دو زیارت نامه غیر مشهور ذکر شده؛ به قرار ذیل است: طاهره (پاکیزه)،  حمیده (ستوده)؛ بِرّه (نیکوکار)؛ رشیده (حد یافته)؛ تقّیه (پرهیزگار)؛ رضّیه (خشنود از خدا)؛ مرضیّه (مورد رضایت خدا)؛ سیده صدیقه (بانوی بسیار راستگو)؛ سیده رضیّه مرضّیه (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او)؛ سیدةُ نساء العالمین (سرور زنان عالم). هم چنین محدثّه و عابده از صفات و القابی است که برای حضرت معصومه (س) عنوان شده است.