انتظار چه تاثیری در ابعاد اجتماعی دارد؟

انتظار در ابعاد گوناگون حیات انسانی آثار ژرف میگذارد و بیشترین اثر گذاری آن در بعد تعهد ها و مسئولیت های اجتماعی و احساس دیگر خواهی و احسان دوستی عینیت می یابد زیرا که در مفهوم انتظار انسان گرایی نهفته است انسان منتظر پیوندی نا گسستنی با هدف ها و آرمان های امام منتظر و موعود خود دارد و در آن راستا گام بر میدارد و همسان و همسوی آن اهداف و آرمان ها حرکت میکن و همه جهت گیری ها و گرایش ها و گزینش هایش در آن چارچوب قرار میگیرد امام موعودغمگسار راستین غمزدگان و یار و یاور واقعی مظلومان و حامی حقیقی مستضعفان است پس جامعه منتظر و انسانهای دارای خصلت انتظار باید در زمینه خواست ها و هدف های امامشان عمل کنند و به یاری انسان های مظلوم و محروم بشتابند و دلآزردگان را مرهم نهند و دشواریها و مشکلات مردم را تا حد توان طبق خواسته و رضای امامشان بر طرف سازند و اگر چنین شد در قلمرو جامعه منتظر محروم و تهیدست و بیمار بی درمان و دلتنگ و افسرده و اندوهگین و گرفتار باقی نخوتهد ماند. شاید یکی از معانی برخی از احادیث در باره انتظار فرج که گفته اند:" انتظار فرج خود فرج است" همین معنا باشد که جامعه منتظر اگر انتظاری راستین و صادقانه داشته باشد دست کم در حوزه خود مشکلات و نابسامانی های مردم را برطرف میکند و خواسته ها و آرمان های امام موعود را در محیط خویش تحقق میبخشد لذا امام رضا(ع) فرمود:انتظار فرج جزء فرج است

خواهد آمد ای دل دیوانه ام

او که نامش با لبانم آشناست

من گل نرگس برایش چیده ام

باورم کن خواهد امد با وفاست

http://shafieh.blogfa.com/

سلام دوستان

اول تسلیت عرض میکنم به خاطر ایامی که پیش روست

و دوم معذرت میخوام از اینکه خیلی وقته این وبلاگ غیر فعال شده چون  فعلا مشغول وبلاگ دگیرم هستم از همتون دعوت میکنم که تشریف بیارید به وبلاگ بانو کویر

آدرسش در قسمته وبلاگهای دیگر من هست

خدا ما را دوست دارد!

خدای متعال به حضرت داوود علیه السلام فرمودند:

ای داوود،اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان،مدارایم با آنان و اشتیاق مرا به ترک معصیتهایشان میدانستند،بدون شک از شوق آمودن به سوی من می مردند و بند بند وجودشان از محبت من از هم می گسست.

 

 

مهر خداوند به انسان و قدرناشناسی ما در دعای افتتاح این گونه باز گو شده است:

ندیدم مولای بزرگواری که بر بنده دون همت و قدر ناشناس خود،شکیبا تر از تو نسبت به من باشد.تو مرا می خوانی ولی من از تو روی گردانم.تو با من دوستی می کنی ولی من دشمنی می ورزم،تو مهرت را نثار من میکنی و من نمی پذیرم گویا من بر تو منت دارم اما این بی وفایی ها سبب نشده است تا از رحمت و احسان بر من دست کشی و با وجود و کرمت بر من تفضل نکنی.

آری:

از دم صبح ازل تا آخر شام ابد

دوستی و مهر بر یک عهد و میثاق بود

سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود