مهدی جان شب هجران سحر کن.......

گاهی به زمین چشم میدوزم گاهی به آسمان به دور و برم نگاه میکنم از نزدیک نزدیک تا دور دور نگاهم را تا جایی که خیال میتواند پرواز کند رها میکنم تا شاید رد تو را پیدا کنم شاید نشانه ای بدست آورم.

این وقتها احساس غربت تمام وجودم را پر میکند فکر میکنم بدی همه جا را فرا گرفته بوی نا امیدی از هر طرف میرسد همه جا انگار تاریک است احساس میکنم تنهای تنها هستم ولی از خودم هم دلم میگیرد چشم میگردانم توی چشمها خیره میشوم همه را نگاه میکنم دنبال نگاهی آشنا و صمیمی میگردم دلم تنگ میشود دلم میگیرد بغض میکنم هرچه بیشتر میگردم انگار کمتر پیدا میکنم نگاه تو را احساس نمیکنم عطر تورا پیدا نمیکنم صدایت را نمیشنوم نگاهت را نمی بینم دلم نمیخواهد اما انگار نا امیدی میخواهد توان خودش را به رخ بکشد.میخواهد خسته ام کند انگار میخواهد وسوسه ای به جانم بیندازد فکر میکنم نکند تو نیایی نکند فراموشمان کرده باشی نکند....

دلم میخواهد راه را بر هر چه تردید ببندم دلم میخواهد باز هم گرمای نگاهت را احساس کنم دلم میخواهد صدایت دلم را بلرزاند دلم میخواهد هیچ وقت در به روی نا امیدی باز نکنم میخواهم  باز هم بگردم تا نگاهم در نگاهی آشنا گره بخورد نگاهی که بوی تو را داشته باشد نگاهی که دلم را ته دلم را تکان دهد

قصد میکنم چهل صبح زود قبل از آن که چشم آفتاب به زمین بیفتد در همان خنکای مانده از نگاه آفتاب و نوازش های باد کوچه را آب بپاشم و جارو بزنم

قصد میکنم چهل صیح زود دلم را برای دیدنت آماده کنم قصد میکنم خودم را آماده صدا زدن تو کنم آماده نشان دادن به تو میخواهم خوب که آماده شدم بیایم و صدایت بزنم بیایم و نگاهت کنم طوری صدایت کنم که نتوانی در جوابم سکوت کنی دلت نیاید خاموش بمانی

چهل روز که بگذرد یک صبح زود جمعه می آیم روی بلندی و صدایت میزنم

صدایت میزنم و سلام میکنم نه از قول خودم از قول او که بی همتاست نه سلام خودم را سلام او که یکتاست

چهل صبح زود که بگذرد طوری سلام میکنم که دلت نیاید نگاهم نکنی دلت نیاید نشنوی دلت نیاید که نشنوی دلت نیاید که جوابم ندهی

می خواهم چهل صبح زود دعای فرج بخوانم تا چهل صبح زود صدایم را بشنوی و آن وقت بیایم  و بگویم

سلام کمال و تمام خداوند بر تو

ای مرد آسمانی

عجل علی ظهورک

 

تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو

ببین باقی ست روی لحظه هایم جای پای تو

اگر مومن اگر کافر به دنبال تو میگردد

چرا دست از سر من بر نمیدترد هوای تو

صدایم از تو خواهد بود اگر برگردی ای موعود

پر از داغ شقایق هاست آوایم برای تو

تو را من با تمام انتظارم جستجو کردم

کدامین جاده امشب میگذارد سر به پای تو

تو کجایی........

پس کی میتوان از زلال خوشگوار تو نوشید

کی میشود که عطر حضور تو در شامه وجود بپیچد

چه طولانی شد این عطش

چه طاقت سوز شد این تشنگی

کی میشود که صدای گامهایت

گامهای آمدنت در گوش هستی طنین بیندازد

در انتظارت هستم

مرا در یاب.........

چه نوع انتظاری راجح است؟

انتظار فرج بر دو گونه است:

1-انتظاری که سازنده است،تحرک بخش است،تعهد آور است،عبادت بلکه با فضیلت ترین عبادات است.

از مجموعه آیات و روایات اسلامی استفاده میشود که ظهور مهدی موعود حلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود. سهیم ودن یک فرد در این سعادت وقوف به این است که آن فرد ملا در گروه هل حق باشد.امامان و رهبران معصوم الهی به طور روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از انتظار روی برداشت درست و صحیح از مفهوم آن تکیه داشته اند و انتظار را از مقوله عمل به حساب آورده اند و لذا پیامبر میفرماید:"افضل اعمال امت من انتظار فرج است"

و نیز در روایتی دیگر از امام صادق(ع) می خوانیم :بزرگترین اعمال انتظار فرج از خداست.

اهمیت آمادگی و زمینه سازی را میتوان در پیام امام صادق(ع)یافت که فرمود:"باید هرکدام از شما برای خروج قائم امادگی پیدا کند اگرچه با تهیه کردن یک تیر باشد"

2-انتظاری که ویرانگر است،بازدارنده است،فلج کننده است و نوعی باحی گری است.برداشت قشری مردم از مهدیت و قیام و انقلاب مهدی(ع)این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد.فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها و تبعیض ها و اختناق ها و حق کشی ها ناشی میشود، آنگاه که صلاح به نقطه صفر برسد و حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد.

این نوع برداشت از آن جهت که با اصلاحات مخالف است و فسادها و تباهی ها را به عنوان مقدمه یک انفجار مقدس و موجه میشمارد باید شبه دیالکتیکی خوانده شود،با این تفوت که در تفکر دیالیکتیکی با اصلاحات از آن جهت مخالف میشود و تشدید نا بسامانی ها از آن جهت داده میشودکه شکف وسیع تر شود و مبارزه پیگیرتر و داغ تر گردد.ولی این تفکر عامیانه فاقد این مزیت است فقط به فساد و تباهی فتوا میدهد که خود به خود منجر به نتیجه مطلوب بشود.

این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی موعود و این نوع انتظار فرج که منجر به نوعی تعطیلی در حدود و مقررات اسلامی میشود و نوعی اباحی گری باید شمرده شود به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی وفق نمیدهد